غروب نوشته شده توسط غریبه ( بهرام ). ارسال شده در دل نوشت ها جنگل الیمستان غم بياميخته با رنگ غروبميتراود ز لبم قصهي سرددلم افسرده در اين تنگ غروب قبلی بعدی دیدگاهها 0 #3 زينب يعقوبي 1391-12-17 14:28 درود برشما نويسندگان كوه نامه ممنونم شاد شاد باشيد نقل قول کردن 0 #2 فرنوش 1391-12-17 07:23 باز آئينه ي خورشيد از آن اوج بلندراست بر سنگ غروب آمد و آهسته شكستشب رسيده از ره و آن آئينه ي خرد شدهشد پراكنده و در دامان افلاك نشست نقل قول کردن 0 #1 Ali Saeidi 1391-12-15 14:42 غروب زیبائیست -khorshid- نقل قول کردن نوشتن دیدگاه نام (اجباری) آدرس پست الکترونیکی (اجباری است اما نمایش داده نمیشود) آدرس سایت مرا برای دیدگاههای بعدی به یاد بسپار تصویر امنیتی جدید ارسال لغو
دیدگاهها
ممنونم شاد شاد باشيد
راست بر سنگ غروب آمد و آهسته شكست
شب رسيده از ره و آن آئينه ي خرد شده
شد پراكنده و در دامان افلاك نشست